مشاوره استراتژی رقابتی کسب و کار

شرکت‌ها و سازمان به منظور مواجهه با رقابت موجود در محیط کسب و کار از علم استراتژی بهره‌ می‌گیرند. به عبارت دیگر، موضوع مطالعه علم استراتژی، محیط است؛ محیطی که سرشار از فعالان اقتصادی است، اقتصادی که مبنای مصرف بهینه تمامی منابع محدود به منظور تولید و ارائه محصولات و خدمات به بازار بوده، و عامل ایجاد رقابت است. در این محیط طبق بهترین تجربیات موجود در سطح سازمان‌های متوسط و بزرگ، در خصوص تقسیم کاری علنی بحث ‌می‌شود که مدیران عالی مسؤل مباحث استراتژیک سازمان بوده و مدیران میانی و عملیاتی به مسائل فنی و اداری نظیر تولید و خدمات می‌پردازند. صرفنظر از اهمیت هر یک از این نقش‌ها، نکته‌ای که درخور توجه است، جدایی رویکرد و ماهیت کاملاً متفاوت در برخورد با این دو مقوله (مسائل استراتژیک و مباحث تاکتیکی-عملیاتی) است. بدین معنی که نوع نگرش و رویکرد در برنامه‌ریزی استراتژیک و بالطبع حل مسائل مربوطه، کاملاً با برنامه‌ریزی عملیاتی و اجرای آن متفاوت ارزیابی شده است، حال آنکه در راه اندازی کسب و کار جدید، استارت آپ‌ها و شرکت‌های کوچک (SMEs) در اغلب موارد شخص کارآفرین مسؤولیت هر دو حوزه را بر عهده دارد. این امر از یک طرف چالشی برای وی محسوب شده و به همین علت نیز با توجه به اهمیت موضوع کارآفرینی در جوامع اقتصادی[1]، در سالیان اخیر مورد توجه ویژه قرار گرفته است؛ از طرف دیگر اندیشمندان در پاسخ به این تناقض چنین استدلال می‌کنند که تفکر کارآفرینانه و استراتژیک بایستی به صورت یکپارچه و ادغام شده، مورد توجه قرار گیرد و نه به عنوان دو فرآیند جداگانه، چراکه با قبول محوریت محیط در مطالعه استراتژی، الگوی ذهنی یک کارآفرین نیز، چیزی جدا از تشخیص فرصت‌های موجود در محیط رقابتی، تجهیز منابع، و بهره‌برداری از این فرصت تحت شرایط عدم اطمینان محیطی، نیست.

بدین ترتیب دو رویکرد در مقابل یکدیگر، یکی بیان‌ می‌دارد که کارآفرین بایستی فرصت‌های موجود در محیط را مبنای تدارک منابع خود قرار داده و این منابع بایستی برای فرصت مذکور تجهیز شود، در مقابل دیگری که با دیدگاهی مبتنی بر منابع، سازمان را موظف به بهره‌برداری از فرصت‌هایی می‌دانست که در حد بضاعت منابعش باشد، در این نقطه با یکدیگر فصل مشترک می‌یابند که به منظور حداکثرسازی عملکرد، بایستی از طریق بهبود موقعیت کسب و کار در مقایسه با سایر کسب و کارهای صنف یا صنعت، در محیط رقابتی اقدام نمود.

استراتژی - ابزار رقابت پذیری

اما به راستی، استراتژی رقابتی برای شرکت‌های کوچک و متوسط به چه معناست​​؟ شکی نیست که کارآفرینان، تیم‌های راه‌انداز (استارتاپ‌ها) و شرکت‌های کوچک به دلیل کوچکی و جدید بودن، شکننده بوده و نتیجتاً دسترسی محدودتری نسبت به منابع مورد نیاز خود خواهند داشت. حال آنکه این شرکت‌ها با وجود آسیب‌پذیری، کماکان مجبور به رقابت با شرکت‌های فعال در صنعت مربوطه، به موازات رقابت با تازه‌واردهای این صنعت هستند. استراتژی رقابتی توضیح می‌دهد که این شرکت‌ها چگونه در عین آسیب‌پذیری به رقابت در عرصه جذب، فن‌آوری و ترکیب منابع پرداخته و ضمن دستیابی به سطح مطلوب عملکرد، جایگاه منحصربفردی برای خود در بازار تعریف نمایند. پس آنچه در این بین با اهمیت‌تر به نظر می‌رسد شناخت ماهیت رقابت است؛ اینکه رقابت حقیقتاً چیست و چگونه عمل می‌نماید؟

اکثـر مدیران و کارآفرینان در مورد رقابت، نگران هستند. آنها به خوبی می‌دانند که ماهیت رقابت فراگیر است و بایستی با آن دست و پنجه نرم کنند. در بسیاری از موارد، کارآفرینان در بدو امر حاضر به رقابت نبوده و صرفاً به همین علت از پرورش و بارورسازی ایده‌های خود منصرف می‌شوند، چه این رقابت در جریان باشد، چه اینکه در آینده و با معرفی محصول/خدمت مورد نظر کارآفرین شدت بگیرد. در گروه اگزیت بر اساس مستندات و تجربیات خود، باور داریم در محیط کسب و کار کشور (اعم از جامعه دانشگاهی و علمی تا مراجع تخصصی) به شکل قابل ملاحظه‌ای نسبت به ماهیت واقعی رقابت و چگونگی کارکرد آن، سوءتفاهم و یا سوء برداشت وجود دارد. شایع‌ترین این موارد سوءتفاهمات را می‌توان در تعبیر رقابت به تلاش برای «بهترین بودن» دانست. چراکه این ذهنیت علاوه ماهیت شهودی و غیرقابل اندازه‌گیری خود (که طبیعتاً مدیریت آن را دشوار می سازد)، بسیار مخـرب نیز بوده، و نهایتاً منجر به شکل‌گیری یک مسابقه برد-باخت بین فعالین هر صنعت می‌گردد. از طرف دیگر این ذهنیت ممکن است باعث گردد تا مدیر بنگاه یا کارآفرین، در مواجهه با شدت بازار رقابتی، به جای تمرکز بر طراحی راه‌کارهای ارزش محور (استراتژی)، بخش عمده زمان خود را صرف کیفیت ایــده اولیه نمایند!

حال آنکه کلید موفقیت در عرصه رقابت - برای کسب و کارها و همچنین سازمان‌های غیرانتفاعی - در توانایی سازمان در ایجاد ارزش منحصر به فرد برای بخش‌بندی مشخصی از مشتریان نهفته است. طبق تجویز پروفسور مایکل پورتر (1985)، منحصر به فرد بودن را نشانه بگیرید، نه بهترین بودن را. ایجاد ارزش، و نه شکست دادن و حذف رقبا، در قلب رقابت است.

در این راستا، شرکت گروه همکاری‌های اقتصادی اگست، ضمن مشاوره، مربیگری و ارائه خدمات توسعه مشتری، معماری ارزش و بازنگری اجزای مدل‌ کسب و کار، تلاش می‌نماید با دو کارکرد مشخص فوق، به کارآفرینان، تیم‌های راه‌انداز و مدیران کسب و کارهای کوچک ایرانی کمک نماید تا در محیط فعالیت خود، جایگاه (مشخص) بهتری در میان رقبا تعریف نمایند.

  • معماری ارزش پیشنهادی یا ارزش افزوده در زنجیره ارزش مورد نظر به عنوان مبنای بازاریابی گوشه‌ای[2]
  • تعریف مسیر حرکت در شبکه منابع به منظور دستیابی به ادغام‌شدگی ساختاری و رابطه‌ای[3]

 


[1] کارآفرینی به عنوان مهمترین عامل ایجاد شغل و رشد اقتصادی، در ادبیات اقتصاد و مدیریت شناخته شده است.

[2] Niche Marketing

[3] Structural & Relational Embeddedness